کد مطلب:90378 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:129

مفهوم هدایت در قرآن











قرآن كریم، در نخستین آیه ی از سوره ی بقره پس از معرفی قرآن، آن را راهنمای پرواپیشگان، نامیده است و این كتاب شریف را تنها راهنمای اهل تقوا قرار داده است: «الم ذلك الكتاب لا ریب فیه هدی للمتقین»: این كتاب (قرآن) كه شك و تردیدی در آن نیست راهنمای پرواپیشگان است.

اینجا سوالی مطرح می شود كه اگر قرآن، دربست راهنمای و پارسایان و پرواپیشگان است؟ مردم دیگر چه كنند و سوال دیگر آنكه در قرآن، آیه ای وجود دارد كه امكان هدایت و رهبری را برای عموم بیان می كند و آن عبارت است از:

«ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم.». این قرآن به طریقه و راهی كه پابرجاست، هدایت می نماید و جواب این سوال را در پایان بحث، خواهیم داد و می گوییم مراد از هدایت در اینجا چیست؟

سوال دیگر این است كه هدایت، پس از تحقق تقوا قرار دارد، به این معنا كه پرواپیشگان پس از آنكه به تقوا رسیدند، در حركت به سمت مقصد، از قرآن هدایت و رهبری اتخاذ می كنند، با اینكه تحقق تقوا بدون هدایت قرآن ممكن نیست، زیرا كه در تحقق تقوا، نخست اسلام و ایمان لازم است و پس از آن تحلی به صفات حمیده و تخلی از رذائل اخلاقی و این جز با هدایت قرآن، فراهم نمی شود و در نتیجه، تقوای پرواپیشگان موقوف به هدایت قرآن و رهبری قرآن در اختیار پرواپیشگان است و

[صفحه 342]

دیگر اینكه در سوره ی حمد: آیه ی «اهدنا الصراط المستقیم» به اسلام تفسیر شده است، با توجه به اینكه نمازگزار در همان گام اول، مسلمان و در رتبه ی بعد نمازگزار است و جواب این پرسش نیز، در تقسیم بندی مفاهیم هدایت، خواهد آمد.

پرسش دیگر، اینكه در قرآن هدایت را از پیامبر، نفی نموده و به خداوند اختصاص می دهد، آنجا كه می فرماید:

«انك لا تهدی من احببت و لكن الله یهدی من یشاء و هو اعلم بالمهتدین» با اینكه بی تردید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رهبر است و آیات بسیاری در قرآن، به رهبری پیامبر اشاره دارد، از آن جمله می فرماید:

«انا ارسلناك شاهدا و مبشرا و نذیرا و داعیا الی الله باذنه و سراجا منیرا.»:

حقا تو رسول و پیامبری هستی كه شاهد بر اعمال، بشارت دهنده و ترساننده ای و دعوت به خدا و دین اسلام را بر عهده ی تو گذارده ایم.

بدون تردید، دعوت به خدا همان رسالت و رهبری است و مفهوم دیگری ندارد.

در مورد این آیه جوابی گفته اند و آن اینكه: اگر واژه ی هدایت به یك مفعول متعدی شود، برای راه نشان دادن است (ارائه ی طریق) و اگر به دو مفعول متعدی گردد، برای به مقصد رساندن (ایصال به مطلوب) است.

و در آیه ی كریمه كه هدایت به یك مفعول متعدی شده برای ارشاد و راهنمایی است و این همان ارائه ی طریق است كه از پیامبر نفی نشده است و آنچه از پیامبر نفی شده، ایصال به مطلوب می باشد، زیرا هدایت را در عمق دلها جان دادن، از آن خداست. این جواب حتی در مورد این آیه نیز، كارآیی ندارد، تا چه رسد كه جوابگوی ایراد در سطح عام باشد، به این دلیل كه در آیه، نفی كمال هدایت از پیامبر شده، نه نفی مطلق. به این معنا كه شما نمی توانید كسی را به كمال، در حد اعلا رهبری نمایید. تكمیل

[صفحه 343]

هدایت، در وجود هر فرد، توفیق الهی لازم دارد كه در حیطه ی قدرت شما نیست و ایراد دیگری، به این جواب آن است كه هدایت متعدی به دو مفعول، در همه جا، برای ایصال نیست به این علت كه خداوند متعال، از قول مومن آل فرعون بازگو نموده می فرماید:

«یا قوم اتبعون اهدكم سبیل الرشاد.» و «ما و اهدیكم الا سبیل الرشاد.»

با اینكه به گفته ی شما، هدایت ایصال به مطلوب از آن خداست و لاغیر. علاوه بر این، قوم او با هدایت وی، ایصال به مطلوب نشدند. پس این جواب صغری و كبرایش ناتمام است.

و دیگر آنكه هدایت دو مفعولی، در اصل ایصال به مطلوب نیز ناتوان است زیرا در آیه ی كریمه: «انا هدیناه السبیل اما شاكرا و اما كفورا.» با تعدی به دو مفعول، ایصال به مطلوب در بر ندارد، زیرا با رسیدن به مقصد و مطلوب، دیگر كفران معقول نیست

حاصل كلام اینكه هدایت متعدی به دو مفعول، در همه جا از آن خدا نیست. علاوه بر این، در همه جا ایصال به مطلوب هم نیست.

دیگر اینكه در آیه ی: «انك لا تهدی من احببت.» تنها در جهت ارائه ی طریق باشد، این هم ناتمام است، به این علت كه هدایت پیامبر، از هدایت خداوند نشات گرفته و از آن جدا نیست، به علاوه پیامبر دارای منصب امامت است و شان امامت، ایصال به مطلوب است، نه ارائه ی طریق.

اكنون باید توجه نمود كه حل اشكال در كجاست و آیا راهی بر این مشكل وجود دارد یا نه؟ تنها راه حل در این است كه به مفهوم هدایت، توجه نماییم و بدانیم كه ماده ی هدی در قرآن چگونه است، هدایت در قرآن به پنج معنا آمده است:

1. ارشاد جهت عامه ی مكلفین: «انا هدیناه السبیل.»

[صفحه 344]

2. هدایت به معنای لطف خداوند، در حق بندگان شایسته ی تا بر این امر باقی بمانند، زیرا هدایت در زیاده و نقصان نوسان دارد: «و الذین اهتدوا زادهم هدی.»

3. اجر و پاداش در مورد هدایت: «یهدیهم ربهم بایمانهم.»: ای یثیبهم ثواب الایمان».

4. هدایت به معنای قضای حتم: «من یهدالله فهو المهتد.»: یعنی هر كس خداوند او را هدایت نمود به قضای محتوم الهی، در ایمان باقی خواهد ماند.

5. نفوذ حقیقت ایمان، در وجود اهل ایمان با امداد خداوند: «لا ریب فیه هدی للمتقین.»

بنابراین پرسشی كه در «هدی للمتقین» مطرح شده، معنای دوم هدایت، جوابگوی آن است یا پنجم، یعنی لطف الهی چنان شامل بندگان شایسته است كه همیشه به ایمان پایدارند و یا اینكه خدای متعال، حقیقت ایمان را در عمق وجودشان جای داده است كه از ایمان جدا نمی شوند. اما سوال، در سوره ی حمد: «اهدنا الصراط المستقیم.» به یكی از سه معنای دوم و سوم و پنجم هدایت، جواب گفته اند.

مطلب دیگری كه در اینجا شایان ذكر است، اینكه اگر واژه ی (هدی) به هدایت نمودن و راهنمایی كردن، اختصاص داشته باشد، معنای نشاطا فی هدی» تنها در هدایت و رهبری پرواپیشگان است، یعنی آنان در راهنمایی مردم، چابك و سریع اند و اگر هدی به معنای اهتدا نیز باشد، معنای این كلام این است كه پرواپیشگان در قبول هدایت «به معنای مناسب» چست چابك اند، به این معنا كه در فراگیری هدایت، با شتاب اقدام می كنند، تا هر چه سریعتر برطبق آن عمل كنند و دستورات لازم الرعایه را، سریعا به اجرا گذارند.

[صفحه 345]


صفحه 342، 343، 344، 345.